یک بانو

دختران دشت

دختران انتظار

دختران امید تنگ در دشتهای بیکران

و آرزوهای بیکران در خُلق های تنگ

دختران رود گل آلود

دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود

دختران عشق های دور

روزِ سکوت و کار شبهای خستگی

دختران روز بی خستگی دویدن

شب سرشکستگی

در باغ راز خلوتِ مردِ کدام عشق

بازوان فواره ای  خویش را خواهید برفراشت

دختران رفت و آمد در دشت مه زده

دختر ان شرم ، شبنم،  افتادگی،  رمه

از زخم قلب کدام شما خون چکیده است؟

پستانتان کدام شما گل داده در بهار بلوغش

لبهایتان کدام شما 

لبهایتان کدام 

بگویید در کام او نهفته نهان عطر بوسه ای

شبهای تار نم نم باران که نیست کار

اکنون کدام یک زشما بیدار می مانید

در بستر خشونت نومیدی

در بستر فشرده دلتنگی

تا یاد آن که خشم و جسارت بود

بدرخشاند تا دیرگاه

شعله آتش را در چشم بازتان

 

                                                                   احمد شاملو

فاطمه دهقان